✅ تصور کنید در جنگلی می روید و سگی را کنار درختی میبینید.
نزدیکش که میشوید، خرناس میکشد و دندان نشان میدهد. شما میترسی و عصبانی میشوی.
بعد میبینی که پایش در تلهای گیر افتاده؛ ناگهان خشم تو جایش را به نگرانی برای او میدهد، چون میبینی که پرخاشگری آن سگ از آسیبپذیری و درد میآید.
این درمورد همه ما صادق است.
وقتی به روشی آسیب زننده عمل میکنیم، برای این است که در نوعی تله گیر افتادهایم.
هرچه بیشتر با چشم خرد به خودمان و یکدیگر نگاه کنیم، قلب دلسوزانه و همدلانه بیشتری کسب خواهیم کرد.
رستم، پهلوان نامدار ایرانی، در یک باغ خوش آب و هوا توقف کرد تا هم خستگی نبرد سنگینش با افراسیاب را از تن به در کند. هم اسب با وفایش رخش، نفسی تازه کند.
پس از خوردن نهار، پلک هایش سنگین شد و کنار آتش خوابش برد. رخش هم بدون این که افسارش به جایی بسته باشد، تنها ماند.
افراسیاب با خودش فکر کرد که موفقیت رستم تنها به خاطر قدرت خودش نیست بلکه اسب او در این پیروزی خیلی نقش داشته.
پس سربازانش را برای یدن رخش فرستاد. آن ها که از قدرت رخش خبر داشتند برای به دام انداختنش یک طناب بسیار بلند و محکم آورده بودند.
وقتی رخش حسابی از رستم دور شد، طناب بلند رابه سمتش پرتاب کردند. رخش که بسیار باهوش و قوی بود با حرکتی جانانه خودش را نجات داد و فرار کرد.
رستم بیدار شد. جای خالی رخش را دید. زین او را در دست گرفت و از روی رد پاهایی که به جا مانده بود توانست او را پیدا کند.
بعد با صدای بلند به رخش گفت: می دانی در حالی که زین تو را به دوش داشته ام چه قدر راه آمده ام؟ »
بعد برای دلداری خودش دوباره گفت: عیبی ندارد. رسم زمانه این است. گاهی من باید سوار زین بشوم و گاهی زین سوار من. »
❇️ از زمانی که فردوسی بزرگ این داستان را روایت کرد و این بیت را سرود، رسم شد هر وقت کسی به سختی و مشکل دچار شود به او چنین بگویند:
چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین، گهی زین به پشت
✅ یادمان بماند :
همیشه وهمیشه توکل،صبر،امید وتدبیر راهگشای امورمان است.
مهمترین سؤالات ممیزی ISO 9001:2015
رخش ,زین ,خودش ,کند ,رسم ,هم ,گفت ,او را ,را به ,این است ,میبینی که
درباره این سایت